کپی از مطالب صهبای صهبا

دکتر صهبای عزیز
نوشته‌های شما زندگی بسیاری از ما را تحت تأثیر قرار داد و نگاه ما را به جهان عوض کرد. ما هر روز نوشته‌های قدیمی شما را می‌خواندیم و منتظر نوشته‌های جدید بودیم. شما کامل نبودید، اما صمیمی و پر از اخلاص می‌نوشتید. یادمان دادید در سختی‌ها بگوییم رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنۀ و امیدوار بمانیم.
ما نوشته‌هایتان را در آدرس خودتان و به نام خودتان نگه می‌داریم تا روزی که بازگردید و باز هم در خانه‌ی بهشتی‌تان مست صهبایمان کنید.

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

ازدواج - یک

شروع کنیم از ازدواج بگیم یه کم. از اولِ اولش.

خیلیا میگن همسر بخشی از تقدیره. خب تو جوابشون باید گفت کجای زندگی ما بخشی از تقدیرمون نیست؟ هوم؟ [لبخند] اما منظور دوستامون اینه که یعنی از پیش نوشته شده و ما نقشی توش نداریم و هر کسی که روزیمون باشه بهمون میرسه و اینجور حرفا...

راستش من عقیده م اینه که ازدواج بخشی از زندگی ماست. و ما توی زندگیمون نه مختاریم و نه مجبور. ازدواج هم دقیقا از نظر من الامر بین الامرین تلقی میشه.

من معتقدم ما نمیتونیم نقش خودمونو توی همسری که قراره قسمتمون بشه ایگنور کنیم. ما حتما نقش داریم توی اینکه همسرمون چطور باشه. ولی اولا یادمون باشه همه نقش به ما واگذار نشده و ثانیا اینکه نقش داشتن ما فقط منوط به انتخابمون نیست. یعنی چی؟ یعنی اینکه دقت در انتخاب یه بخشی از نقش ما رو تشکیل میده. خودشناسی یه بخش دیگه شو تشکیل میده. و سبک زندگی ما در دوران مجردی هم واقعا واقعا واقعا نقش داره توی همسری که قراره ما رو انتخاب کنه و ما انتخابش کنیم.

پس همین ابتدای حرفامون بگم قبل اینکه از همدیگه بپرسیم چه متد و اپروچی باید لحاظ بشه که ما بتونیم همسر خوبی انتخاب کنیم ، از خودمون بپرسیم من با خودم چکار کنم که همسر خوبی باشم و همسر خوبی جلوی راهم قرار داده بشه.

جواب؟ کاملا واضحه. من مطمئنم خودتون بهتر از من بلدین جوابشو [لبخند]

 

توی پرانتز بگم: متأهلامونم همین الان برگردن یه نگاه بندازن به مشکلاتی که توی زندگی مشترکشون دارن. بعد برگردن به دوره مجردیشون و ببینن این مشکلاتِ الان چقدرش برمیگرده به چیزایی که اون موقع مراقبت نکردن و الان دودش داره به چشمشون میره. نمیگم ریشه همه مشکلات اونجاست ، ولی حتما یه چیزایی پیدا میکنین اگه خوب فکراتونو بکنین.

 

و پرانتز دوم: اینا کلیاته. میشه یه نفر تقوا رو رعایت کنه و همسرش کفویت کافی رو باهاش نداشته باشه؟ بله. حتما میشه. میشه یه نفر تقوا رو رعایت کنه و کلا تا آخر عمرش ازدواج روزیش نشه؟ بله. حتما میشه. درِ امتحان خدا هیچوقت بسته نیست. خصوصا اینکه هر که در این دیر مقرب تر است ، جام بلا بیشترش میدهند.

ولی بچه ها یه چیزی رو یادتون باشه. هیچ شری نیست ، مگر اینکه منشأش خود انسان باشه. یعنی اینکه اگر دیدین مبتلا به شر شدیم ، مطمئن باشین یا خودمون و سایر انسانها خرابکاری کردیم ، یا اینکه اساسا شری در کار نیست و فقط ظاهرش شبیه شرّه.

 

یه مثال ملموس: فرض کنین یه زوجی بچه دار نمیشن. حتما اگه تا حد ممکن یه سری چیزا رو رعایت کرده باشن ، این مسئله براشون خیره. دیدیم توی تاریخ که چطور بچه دار نشدن یه خیر از طرف خدا بوده. اما اگه این بچه دار نشدنشون در حقیقت از جنس شر باشه ، نتیجه عمل خودشونه. دقت کنین: خودشون ، نه پدر مادر و اطرافیاشون. اشتباهات پدرمادرا قطعا روی بچه ها اثر داره. اما چرا خدا باید انتقام پدرمادرا رو از بچه بگیره؟ بچه هم اختیار داشته و داره. بره ببینه چه کرده که مستحق این شده که اسباب انتقام خدا از پدرمادرش بشه. (اینو گفتم که اگه ازدواجمون به تأخیر افتاده و داریم اونو از جنس شرّ تفسیر میکنیم و این شرّ رو به اشتباهات و سخت گیریهای پدرمادرامون نسبت میدیم ، یه لحظه ترمز کنیم و ببینیم واقعا خدا اینجوریه؟ حتما پدرمادر سهم دارن. ولی خودمون چی؟ واقعا هیچ سهمی نداشتیم؟ واقعا ما همه چیمون درست بوده؟ یعنی ما شدیم اسباب انتقام خدا از پدرمادرمون ، بدون اینکه گناهی مرتکب شده باشیم؟ بله... ممکنه که بی گناه هم باشیم و بهمون ظلم بشه و مظلوم واقع بشیم. ولی معمولا اینجوری نیست. و خودمونم سهمی داریم...)

 

 

کارای خدا حساب کتاب داره. ولی مشکل اینه که ما نشستیم این پایین و مدام سعی میکنیم حساب کتاب خدا رو بفهمیم. از اون عارف بزرگ تا من کوچیک. ولی واقعیت اینه که خدا ، خداست. کی میتونه کُنه افعال خدا رو متوجه بشه و توجیه کنه؟!

منظورم این نیست که فکر نکنیم در این موارد. اتفاقا بزرگان دینمون خیلی حرف دارن تو این زمینه ها. اما در اصل منظورم اینه که اون بخشایی که به ما واگذار شده رو درست انجام بدیم. اونقدر درست که بعدش بتونیم سرمونو بالا بگیریم و بگیم من هر کاری بلد بودم دریغ نکردم. ولی خدای من نخواست. و حالا من با خیال راحت راضی ام به رضای خدا. مقام رضایت وقتی ارزش داره که من و شما وظیفه مونو انجام داده باشیم و نتیجه نگرفته باشیم. وگرنه اگه مستحق عذاب باشیم ، داریم خودمونو به اسم راضی بودن به تقدیر الهی گول میزنیم. گرچه همینم ارزشمنده [چشمک]

 

پس بیاین قبل اینکه درباره نحوه انتخاب کردن همسر با هم حرف بزنیم ، اول از همه یه سر به اندرونی خودمون بزنیم و ببینیم رسیدیم به اون حدی که همسر خوب بیاد سراغمون یا نه. کجاها خرابکاری کردیم؟ اگه یه روز قرار باشه از همسر ضربه بخوریم ، دقیقا بخاطر کدوم رفتار الان یا گذشته مونه؟ و حرفایی از این جنس. عجالتا فکر کنیم روی این چیزا تا انشاالله از پست بعدی وارد فضای خارج از خودمون بشیم.

 

 

* سعی میکنم توی پستای مربوط به ازدواج ، پرانتز باز کنم بین مباحث ازدواج تا یه نکاتی به درد متأهلامون هم بخوره. امیدوارم موفق باشم در این زمینه و حرفام هم متفاوت باشه ، هم قابل اجرا و هم چاره ساز. توکل بر خدا.

  • ۹۸/۱۲/۱۶
  • کپی از مطالب صهبا