کپی از مطالب صهبای صهبا

دکتر صهبای عزیز
نوشته‌های شما زندگی بسیاری از ما را تحت تأثیر قرار داد و نگاه ما را به جهان عوض کرد. ما هر روز نوشته‌های قدیمی شما را می‌خواندیم و منتظر نوشته‌های جدید بودیم. شما کامل نبودید، اما صمیمی و پر از اخلاص می‌نوشتید. یادمان دادید در سختی‌ها بگوییم رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنۀ و امیدوار بمانیم.
ما نوشته‌هایتان را در آدرس خودتان و به نام خودتان نگه می‌داریم تا روزی که بازگردید و باز هم در خانه‌ی بهشتی‌تان مست صهبایمان کنید.

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

شفاف سازی!

بعضی از روانشناسا و مشاورا معتقدن که یکی از ابعاد بلوغ ازدواج زمانی اتفاق می افته که دختر یا پسر بتونه تو همه شئون ، خودشو در معرض زوج خودش قرار بده. یعنی شما وقتی میتونین ازدواج کنین که حاضر باشین همه زندگیتونو با یه نفر به اسم همسر شریک بشین.

مثلا خیلی ساده: ابایی نداشته باشین از اینکه تلفن همراهتون بدون هماهنگی شما و در هر لحظه ای دست همسرتون باشه.

 

اما من نظرم یه کم متفاوته. خصوصا زندگی خواهرکوچولومو که میبینم برام خیلی محرز میشه که این طرز فکر بطور عام خیلی غلطه. راستش سارا پنجشنبه هفته قبل تو گوشی آقامیثم یه چیزی دیده بود و قهر و دعوا و خلاصه اومد خونه ما که من طلاق میخوام! منم گفتم اشتباه کردی بی اجازه رفتی سر گوشی همسرت. اینو که گفتم و باهاش یه کم جدل کردم ، تازه متوجه شدم که اینا تو خونه شون روتینه که گوشیای همدیگه رو چک کنن! اصلا اول زندگیشون با هم توافق کردن سر این موضوع! و واقعا برام قابل باور نیست که زوجای جوون ما سر این چیزا هم با هم توافق میکنن! 

شوهرش که اومد دنبالش منت کشی ، آوردمش بالا. به جفتشون میگم اینکارا یعنی چی؟ بچه شدین؟ میگن از اول قرار گذاشتیم مخفی کاری نداشته باشیم. میگم مخفی کاری نداشتن یعنی بریم گوشی همدیگه رو چک کنیم؟

بعد از هم جداشون کردم و نشستم جداگونه با هر دوشون حرف زدم. هر دو گفتن براشون پیش اومده چیزایی رو از ترس اینکه همسرشون نبینه از روی گوشیشون پاک کنن. و این یعنی چی؟ یعنی فاجعه! به هر دوشون گفتم مگه مجبورین خودتونو تو این شرایط قرار بدین؟ چرا تخم نفاق میکارین تو زندگیتون؟ کی گفته شفافیت یعنی بی حد و مرز بودن؟

و متاسفانه هر دوشون تصور میکردن که این کارشون خیلی خوبه. فکر میکردن شفاف بودن تو ازدواج یعنی همین چیزای بظاهر قشنگی که در باطن خانمان براندازه...

 

 

راستش پیش خودم گفتم اینجا برای شما هم بنویسم. شاید به یه نفر کمک کنه. ببینین! از نظر من اعتماد به همسر این نیست که شما از همه کارای همسرتون سر دربیارین. اعتماد ، دقیقا نقطه مقابلشه. یعنی شما بقدری دلتون محکم باشه که نیازی به تحقیق و تجسس در امور همسرتون احساس نکنین. اصلا اینکه شما سرک نکشین تو لایه های شخصی همسرتون و یه سری حدود برای زندگی شخصی همسرتون باقی بذارین ، دارین بهش اطمینان و اعتماد تزریق میکنین. از نظر من اینه که اسمش اعتماده ، نه اینکه مثل بچه دبستانیا راه بیفتیم سرک بکشیم تو وسایل همدیگه و مثلا همه چیزمونو برای همدیگه شفاف کنیم!

 

از نظر من همسرها حق دارن که حدود شخصی داشته باشن. منِ زن نباید به هیچ قیمتی امنیت همسرمو از بین ببرم. و این کارایی که ما اسمشو میذاریم یکی بودن و یکی شدن ، اتفاقا به مرور و در درازمدت خودش میشه منشأ اختلاف و یا پنهانکاری...

 

در مجموع نظر من اینه که ما نباید عواملی که سوءظن و نفسانیتمونو تحریک میکنه رو فعال کنیم. و چک کردن دائمی موبایل ، دقیقا تحریک نفس و فراهم کردن زمینه برای شیطنت جن و انسه. گاهی بین زن و شوهر اختلاف میندازه و گاهی هم زن و شوهر خودشون تبدیل میشن به شیاطین و با سوءظنهای بیجا ، روابط بین فامیل و دوستان رو با همسرشون به هم میزنن.

 

 

 

 

* دوست داشتم درباره عقیقه بچه ها بنویسم. ولی بقدری اتفاقات برای نوشتن تو این مدت پیش اومده که احساس میکنم اونا بیشتر میتونه کمک کنه به مخاطبام. و البته فراموش نکردم که قول داده بودم برای بچه های مجرد هم یه سری نکات یادداشت کنم. مینویسم براتون انشاالله. دعام کنین که بتونم این سیر پست نویسی روزانه رو حفظ کنم. فعلا که نصف شبانه روزم به شیردادن به این ریزه میزه ها داره میگذره. بله... این است مادری... [خنده] دعا میکنین نی نیای منو؟ برای عاقبت بخیریشون محتاج دعاهاتونیم.

  • ۹۸/۱۲/۱۶
  • کپی از مطالب صهبا