هنوزم نمی فهمم چرا کشوری که عنوان اسلامی رو پیش از اسمش یدک می کشه، اینترن های آقا رو برای بخش زنان به کار می گیره. وقتی چهره معذب و مضطرب خانم های باردار رو تصور می کنم، بیشتر شرمنده می شم. شرمندگیم وقتی مضاعف می شه که سر و کله اون آقا ناگهان پیدا بشه و خانم باردار حین زایمان، شوک بخوره که مَرد اینجا چه کار می کنه! و همین شوک توی اون شرایط، کافیه تا زایمانش رو مختل کنه.
شرمندگیم زمانی تبدیل به عصبانیت می شه که می بینم همین مسئله شده اسباب جوک و خنده اینترن های خانم و آقایی که شعورشون نمی رسه به این موضوع که سوژه کردن بیمار، یکی از المان های عدم وجود شرافته!
امروز شرمندگیم با تأسف ممزوج شد؛ وقتی که شنیدم قراره رزیدنتی زنان و زایمان از بین آقایون هم دانشجو بپذیره. با چه استدلالی؟ با این دلیل که بخش زنان اوضاعش نامناسبه و نیاز به مدیریت مردانه داره!
+ نکته جالبش اینه که این مسئله به دوستای فمینیستمون هیچ فشاری وارد نکرده و خیلی راحت اون رو یکی از مصادیق آزادی می دونن!
+ یادم باشه واسه دیدار رهبری تمرکز کنم روی پوسته ای بی روح به اسم اسلام در درون نظام جمهوری اسلامی. چیزی که لابه لای زندگیامون نشسته و اصلا حواسمون بهش نیست. از حاکمیت گرفته تا فرد به فردمون که متأثر از نظام اجتماعی، تسلیم وضعیت نابهنجارش شدیم؛ مع الاسف!
- ۹۸/۱۲/۱۱